به گزارش خبرگزاری «حوزه»، پاسخ به شبهات از وظایف مراکز حوزوی و دینی است که این خبرگزاری در شماره های گوناگون به ارائه برخی از شبهات و پاسخ های آن، برگرفته از «مرکز مطالعات و پاسخگویی به شبهات حوزه علمیه قم» خواهد پرداخت.
- سؤال
آیا پرستش خداوند متعال و به طور کلي دين داري با آزادي انسان منافات دارد؟
- پاسخ
معناي آزادي و پرستش
آزادي در لغت به معني قدرت انجام دادن يا انجام ندادن كاري است. به عبارت ديگر، آزادي به معناي تصميمگيرنده بودن فرد، در محدوده مورد اختيار اوست.(1) پرستش يا عبوديت، به معني تسليم در برابر خداوند و اطاعت از اوامر و نواهي او است.
انواع آزادي
آزادي در يك تقسيم بندي، به آزادي فردي و آزادي اجتماعي تقسيم ميشود. منظور از "آزادي فردي" همان "آزادي طبيعي" است. يعني انسان به عنوان يك موجود زنده و نه به عنوان موجود اجتماعي ـ داراي اختيارات و آزادي عمل است. مثلاً انساني كه به تنهايي در يك محيط طبيعي زندگي ميكند. ظاهراً داراي اختيارات زيادي است؛ اما همين انسان نيز داراي محدوديتهايي است. از جمله اين كه نياز او به غذا، مانع از اين است كه او بتواند تمام وقت خود را در امور ديگر صرف كند.(2) منظور از "آزادي اجتماعي" (آزادي مدني) اين است كه فرد به عنوان عضوي از جامعه، داراي اختياراتي است. ميزان اين آزادي به ميزان نفوذ قدرت شخص در جامعه بستگي دارد.(3)
در جامعه، انسان به خاطر ارتباط با ساير انسانها حقوق ديگران را رعايت ميكند و اين چنين انساني قادر به انجام كارهايي ميشود كه در غير اين صورت برايش امكان ندارد. نياز بشر در جامعه، به خصوص جامعه امروز، به حدي زياد و پيچيده است كه يك نفر به تنهايي نميتواند همة اين نيازها را برآورده كند. پس انسان در جامعه، داراي اختيارات بيشتري ميشود. اما همين گستردگي اختيارات، محدوديتهايي را نيز براي شهروندان يک جامعه به وجود ميآورد كه اين محدوديتها را "قانون" تعيين ميكند. قانون از يك طرف، اختيارات افراد جامعه را حفظ ميكند و از طرف ديگر، اين اختيارات را محدود ميكند .
ارتباط آزادي فردي با پرستش
همچنان كه گفتيم، آزادي فردي، براي خود محدوديتهايي دارد. انسانهاي ملحد و ماديگرا تنها، مانع و محدوديت را در اين مسأله، محدوديتهاي مادي، فيزيكي و جسمي ميدانند. مثلاً آزادي در خوراك و پوشاك براي انسان ملحد به اين بستگي دارد كه وي چقدر از قدرت مالي برخوردار است. هر قدر از قدرت مالي بيشتري برخوردار باشد، به همان اندازه در انتخاب پوشاك و خوراك، آزادي عمل بيشتري دارد. در حالي كه براي يك انسان مؤمن و متدين، محدوديتهاي ديگري هم هست كه بايد رعايت كند. مثلاً در بحث تهية پوشاك و خوراك، صرفاً به قدرت مالي خويش نگاه نميكند بلكه به دستورهاي الهي هم نظر ميكند و حلال و حرام را در پوشاك و خوراك رعايت ميكند و از اسراف پرهيز ميكند و... از لحاظ شرع مقدس اسلام، انسان آزاد است؛ اما آزادي مؤمن، آزادي خاصي است كه با آزادي غيرمؤمن منافات دارد. به عبارت ديگر از يك لحاظ، آزادي با پرستش منافات دارد و از يك لحاظ منافات ندارد. از نگاه دين آزادي دو گونه است؛ آزادي معنوي و آزادي مادي؛ آزادي معنوي آزادي انسان از قيد و بند هوس ها، خرافهها جهلها و غفلتهاست که نه تنها با پرستش خدا منافات ندارد که عين پرستش اوست. آزادي مادي البته با پرستش و عبوديت خداوند محدود ميشود و اساسا محدوديت چنين آزادياي است که موجب و موجد آزادي معنوي است. از نظرگاه دين مقدس اسلام "آزادمرد" كسي است كه بتواند اعتقادات، خلقيات ورفتارهاي خويش را با دين هماهنگ كند. به عبارت ديگر، انسان مؤمن از لحاظ روحي، جسمي و فكري خدا را اطاعت ميكند. در همين رابطه حضرت علي ـ عليه السّلام ـ پايبندي به عفت و حيا را نشانه آزادمردي ميشمارد.(4) حضرت امام جعفر صادق ـ عليه السّلام ـ شكيبايي بر بلاها و مصيبتها را نشانه آزادگي و آزاد مردي ميداند.(5) در آموزههاي ديني ما پيروي از هواهاي نفساني، غضب، شهوت، حرص، طمع و... نه تنها آزادي قلمداد نميشود كه برعكس، نشانه حيوان صفتي و ذلت نفس است. چنين افرادي از نظر ظاهري آزادند ولي در واقع بنده نفساند. اميرالمؤمنين حضرت علي ـ عليه السّلام ـ ميفرمايد: "العبد حرٌ ما قنع، الحرّعبدٌ ما طمع؛ بنده قانع آزاد است و آزاد طمعكار بنده.(6)
قرآن كريم نيز نتيجه پيروي كردن از پيامبر گرامي اسلام را برداشته شدن غل و زنجيرها از پاي انسانيت انسان ميداند.(7) شهيد مطهري در ضمن داستاني همين معنا را بيان ميكند: روزي رسول اكرم ـ صلّي الله عليه و آله ـ به ميان اصحاب صُفّه(8) رفتند. يكي از آنها گفت: يا رسول الله من در نفس خودم اين حالت را احساس ميكنم كه اصلاً تمام دنيا و ما فيها در نظر من بيقيمت است. الآن در نظر من طلا و سنگ يكي است. يعني هيچ كدام از اينها نميتواند مرا به سوي خودش بكشد. نميخواهد بگويد كه استفاده من از طلا و از سنگ يك جور است. بلكه قدرت طلا و قدرت سنگ در اين كه مرا به سوي خودش بكشاند يكي است. رسول اكرم نگاهي به او كرد و فرمود: "إذاً أنتَ صرتَ حُرّاً: حالا من به تو بگويم كه مرد آزادي هستي.(9)
ارتباط بين آزادي اجتماعي و پرستش
آزادي اجتماعي يعني آزادي افراد در جامعه. ترديدي نيست كه آزادي شهروندان نميتواند بيحد و حصر باشد و بالاخره بايد محدود شود. آزادي بي حد و حصر، به هرج و مرج ميانجامد. از اين رو در طول تاريخ، همه جوامع از قوانين برخوردار بودهاند. همچنان كه گفتيم قانون، محدوده اختيارات و آزادي افراد جامعه را معين ميكند. سؤالي كه در اين جا پيش ميآيد اين است كه "قانون" در خدمت كدام آزادي است؟ آزادي الهي يا آزادي مادي؟ اگر قوانين با دين ناسازگار باشند، به گسترش هواهاي نفساني و اسارت افراد جامعه منجر خواهد شد و اگر قوانين برآمده از متن دين و هماهنگ با شرع باشند، در خدمت اهداف الهي خواهند بود و آزادي معنوي را ترويج و تقويت خواهد كرد. تنها نظامي كه ميتواند آزادي اجتماعي از نوع الهي را ترويج كند، "نظام الهي و اسلامي" است كه به زعم ما حكومت ولايت فقيه چنين نظامي است.(10) جامعهاي كه بناي حكومت و قوانينش اسلامي نباشد، در ميدان عمل از عهدة تأمين بعضي از آزاديهاي اجتماعي مورد ادعاي خويش نيز برنخواهد آمد. نمونه روشن اين امر را ما در كشورهاي مدعي ليبراليسم به خوبي ميبينيم. مثلاً فرانسه با اين كه "مهد دموكراسي" است و دم از آزادي ليبرالي ميزند، عملاً ميبينيم كه تحمل حجاب دختران مسلمان را ندارد و آنها را از مدارس اخراج مي كنند. باز در همين فرانسه و ديگر كشورهاي اروپايي، با آن كه دم از "آزادي بيان" ميزنند، آقاي "روژه گارودي" را به خاطر انتشار كتاب "محاكمة صهيونيسم" به شدت كوبيدند و به زندان انداختند اما از "سلمان رشدي مرتد" به خاطر نوشتن "آيات شيطاني" حمايت كردند و حتي حاضر شدند كه در دفاع از او سفراي خويش را از تهران فراخوانند. در آمريكا نيز به بهانه حادثه ساختگي و مرموز يازدهم سپتامبر، اخبار و گزارش كانالهاي تلويزيوني مورد سانسور قرار ميگيرد. مديران رسانهها، دائم به كاخ سفيد فراخوانده ميشوند ... آنچه عملاً جوامع ليبرال دموكراسي در زمينة آزادي اجتماعي به مردم اعطا كردهاند، آزادي جنسي است وگرنه ديگر آزادي هاي اجتماعي را نه تنها گسترش ندادهاند كه تضييق هم كردهاند. در اين كشورها، آزاديهاي سياسي از نوع شركت در انتخابات، تنها يك بازي سياسي است. اين رسانهها، كلان سرمايه داران، كارتلها و شركتهاي بزرگ هستند كه عملاً نمايندگان مردم و رئيس جمهور را بر ميگزينند.
پس ميبينيم كه پرستش خداوند با آزادي اجتماعي هم ارتباط دارد. يعني حكومتي كه اساس و قوانين آن بر اساس اسلام نباشد به گسترش هواهاي نفساني خواهند پرداخت و بسياري از آزاديهاي اجتماعي كه در تضاد با منافع آن دولتمردان است، محدود ميگردد. از طرف ديگر در نظام اسلامي، آزاديهاي اجتماعي در جهت ترقي و رشد آزادي معنوي افراد است و اگر آزادي اجتماعي، وسيلهاي براي هتك حرمت و زير پا گذاشتن ارزشهاي ديني شود، در اين صورت، اين نوع آزادي محدود ميگردد.(11)
معرفي منابع جهت مطالعه بيشتر:
1. نظام معقول، دكتر عليرضا پيروزمند، انتشارات كيهان، چاپ اول، 1378، ص 238 ـ 221.
2. آزادي معنوي، استاد شهيد مطهري، انتشارات صدرا، چاپ 28، 1378، ص 41 ـ 11.
3. مجله انديشه حوزه، آزادي از نظر اسلام و غرب، مقام معظم رهبري، ص 41 ـ 13، سال چهارم، شماره دوم، پاييز 1377.
4. مجله رواق انديشه، آزادي معنوي در اسلام، ص 44 ـ 26، سال سوم، شماره 27، اسفند 1382.
پينوشتها:
1 . ر. ك: نظام معقول، عليرضا پيروزمند، ص 225، انتشارات كيهان، چاپ اول، 1378.
2 . همان، صص 233 ـ 230.
3 . همان.
4 . الامام علي ـ عليه السّلام ـ : إنّ الحياء والعفة من خلائق الايمان و انّهما لسجيّة الاحرار و شميمة الابرار: حيا و عفت از خصلتهاي ايمان است، اين دو سرشت و خوي نيكان است. ر. ك: ميزان الحكمة، محمدي ري شهري، واژه الحرّية.
5 . حضرت امام جعفر صادق ـ عليه السّلام ـ : آزاده در همه حال آزاده است. اگر بلا و سختي به او رسد شكيبايي ورزد و اگر مصيبتها بر سرش فرو ريزند او را نشكنند؛ هر چند به اسيري افتد و مقهور شود و آسايش را از دست نهاده به سختي و تنگدستي افتد؛ چنان كه يوسف صديق امين، صلوات الله عليه به بندگي گرفته شد و مقهور و اسير گشت اما اين همه به آزادگي او آسيب نرساند. ر. ك: همان.
6 . همان.
7 . و يضع عنهم إصرهم والاغلال التي كانت عليهم، اعراف: 157.
8 . اصحاب صُفّه عدّهاي از فقراي اصحاب پيغمبر بودند كه از اهل مدينه نبودند. از مهاجرين بودند و ثروت و زن و زندگي نداشتند. پيغمبر اسلام محل آنها را در يك سكويي پهلوي مسجد قرار داد.
9 . آزادي معنوي، استاد شهيد مطهري، ص 35، انتشارات صدرا، چاپ بيست و هشتم، 1378.
10 . نظام معقول، دكتر عليرضا پيروزمند، ص 236 ـ235، انتشارات كيهان.
11 . نظرية سياسي اسلام، قانونگذاري، ج اول، استاد محمد تقي مصباح يزدي، ص 94،انتشارات مؤسسة